«خيزش بن بست ها»
زبان كه راست نپيچد ، دهان چه ارزشي دارد
هدف به تير نبندد ، كمان چه ارزشي دارد
به وسعتي كه شود رفت و آمد نفس تفتيش
دهند حنجره ها ارمغان ، چه ارزشي دارد
فراز ها همه يابند از فرود ها آذين
زمين اگر نبود ، آسمان چه ارزشي دارد
كسي ز كوچهء خورشيديان به شب تباري گفت
در آسمان شما ، كهكشان چه ارزشي دارد
به ما كه هست به از قرص ماهتاب ، قرص نان
سرود و مستي و سرو روان چه ارزشي دارد
به نام خيزش بن بست ها به راه افتاديم
چو جاده بسته بود كاروان چه ارزشي دارد
به سينه هاي ز دل مانده ی خالي آتش اندازيد
پرنده ای كه نمانده آشيان ، چه ارزشي دارد
به سر فرازي سبزينه ها مبال اي رويش
بهار ، بر درِ زرد خزان ، چه ارزشي دارد
به نزد تيزدمان ، حرف ، با زبان خنجر زن
براي تيغ ؛ قصيده ، رمان، چه ارزشي دارد
احمدضیاء رفعت-شاعر معاصر افغانستان
هدیه: مسعوده جمشیدی
نظرات شما عزیزان: